اراضی دیم مناطق خشک و نیمهخشک با محدودیت منابع آبی و آسیبپذیری بالا در برابر فرسایش خاک مواجهاند. کاهش ظرفیت مراتع و نیاز روزافزون به تأمین علوفه، لزوم بهرهگیری از الگوهای کشت بهینه را دوچندان کرده است. این پژوهش با هدف ارزیابی نقش تناوب کشت غلات و لگومهای علوفهای در مهار فرسایش و بهبود عملکرد، طی دو سال زراعی در پایگاه تحقیقات کشاورزی کندرق اردبیل اجرا شد. آزمایش بهصورت طرح کرتهای دوبار خرد شده با سه تکرار و عوامل شامل سطح آبگیر باران (دو سطح)، نوع خاکورزی (شخم حداقل و معمولی) و نوع محصول (یونجه دیم، ماشک گل خوشهای، نخود علوفهای، خلر و گندم دیم) در 60 کرت به مساحت هر کرت ۱۰ مترمربع (۱ متر× ۱۰ متر) انجام شد. در طول فصل رشد، صفات زراعی و شاخصهای هیدرولوژیکی شامل حجم رواناب و غلظت رسوب اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که همه عوامل اصلی و اثرات متقابل آنها در کاهش رواناب و غلظت رسوب معنادار بودند (p<0.01).بیشترین کارایی در مهار فرسایش مربوط به ماشک گل خوشهای، خلر و گندم بود که در تمام دورههای بارندگی، غلظت رسوب کمتری نسبت به یونجه دیم و نخود علوفهای داشتند. اجرای تناوب کشت در سال دوم موجب کاهش میانگین 54/2 گرم بر لیتر در غلظت رسوب نسبت به سال اول شد،در بخش عملکرد، ماشک گل خوشهای و خلر در سال دوم به ترتیب 5/15 و 4/13 درصد افزایش تولید علوفه خشک نسبت به سال اول داشتند. حداکثر عملکرد علوفه خشک در تیمارهای دارای سطح آبگیر و شخم معمولی برای گندم، خلر و ماشک گل خوشهای به ترتیب ۴۷۵۰، ۷۰۰۰ و ۷۱۰۰ کیلوگرم در هکتار ثبت شد. همبستگی مثبت بین صفات کمّی گیاهی و عملکرد دانه و علوفه، نقش انتخاب گونههای مناسب را در افزایش بهرهوری و حفاظت خاک تأیید میکند. بهطور کلی، ترکیب سطح آبگیر باران، خاکورزی مناسب و انتخاب گونههای کارآمد، رویکردی مؤثر برای کاهش هدررفت خاک و افزایش تابآوری دیمزارها در مناطق خشک و نیمهخشک است و باید در برنامههای توسعه کشاورزی مورد توجه و ترویج قرار گیرد.